لبهی پنجرهای باز
لبهی پنجرهی خانهی روبهرو
پنجرهی خانهای که از خانهی روبهروی این خانه دیده میشود
لبهی پنجرهی آن خانه
نیمی از پنجرهی خانهای که از بالای خانهی روبهروی این خانه دیده میشود
لبههای آن پنجره
مردی به پایین نگاه میکند
زنی را میبیند که ژاکت خود را در میآورد
مردی بدون پیراهن با شلوارِ بندی میگذرد
ژوئن،
در حالی که در امتداد سن پیش میرود
از پل آلما گامی بلند برمیدارد
و از پنجره به درون میآید.