باوند بهپور

بازگشت به صفحه‌ی اصلی

شیراز در اواخر سده‌ی سیزدهم هجری قمری

۰۴ مرداد ۱۳۹۱

درباره‌ی شیراز در اواخر قرن سیزدهم هجری قمری سه منبع مکتوب معتبر در اختیار داریم. نخست «فارسنامه‌ی ناصری» تألیف حاج میرزا حسن فسائی (۱۳۱۶-۱۲۳۷ هـ‌.ق.) است که چاپ سنگی آن در تهران و توسط انتشارات کتابخانه‌ی سنایی انجام شده است. تاریخ پایان نگارش جلد اول آن سال ۱۳۰۰ و جلد دوم آن، سال ۱۳۰۴ هـ .ق. است. دوم «آثارالعجم در تاریخ و جغرافیای مشروح بلاد و اماکن فارس» است که میرزا سید محمد نصیر حسینی (فرصت‌الدوله) (۱۳۳۹-۱۲۷۱ هـ .ق.) آن را نوشته و به سال ۱۳۵۵ هجری قمری مطابق با ۱۳۱۳ شمسی در بمبئی چاپ سنگی شده است. فرمان نگارش این کتاب در سال ۱۳۱۰ هـ .ق. صادر می‌شود و پایان کتاب نیز تاریخ ۱۳۱۴ هـ .ق. را برخود دارد. کتاب سوم «گزارش‌های خفیه‌نویسان انگلیس در ولایات جنوبی ایران» است که تحت عنوان «وقایع اتفاقیه» و به تصحیح سعیدی سیرجانی به چاپ رسیده است و وقایع سال‌های ۱۲۹۱ تا ۱۳۲۲ هـ .ق. را دربرمی‌گیرد.[۱]

منبع چهارمی هم هست به نام  آثار جعفری که در سال ۱۲۷۶ قمری در تهران چاپ سنگی شده و اخیراً تصحیح و چاپ گردیده و به نسبت سه منبع دیگر کتاب مختصرتری است. (جدول ۱)

01

گفتنی است (چنان‌که از شیوه‌ی نقل برخی از جملات نیز  به‌خوبی پیداست) فارسنامه‌ی ناصری در نگارش آثارالعجم مورد استناد قرار گرفته و یکی از مآخذ آن بوده است. کتاب وقایع اتفاقیه به دو دلیل به‌خصوص از جنبه‌ی وقایع تاریخی اهمیت ویژه‌ای دارد. نخست آن‌که به صورت مخفیانه نوشته ‌شده و درنتیجه از جانبداری برکنار مانده است. دیگر آن‌که به صورت هفتگی و یا ماهیانه نوشته شده و بسیاری از تاریخ‌ها را به‌دقت و با ذکر روز هفته و تاریخ میلادی و قمری در کنار یکدیگر آورده است. سعیدی سیرجانی درباره‌ی نویسنده‌ی آن چنین می‌نویسد:

مرد هوشمند پخته‌کاری از طرف دولت فخیمه متصدی وکالت‌خانه‌ی انگلیس در شیراز می‌شود که اصلاً ایرانی است، اما اجدادش به هند مهاجرت کرده‌اند و تبعه‌ی‌ دولت انگلیس شده‌اند و او هم به راه نیاکان رفته و گذرنامه‌ی انگلیسی گرفته و مأمور حفاظت منافع آن دولت شده است در جنوب ایران. با این‌همه نه زبان مادری خود را فراموش کرده است و نه با آداب و سنن سرزمین اجدادی خود وداع گفته. […] یکی از وظایف اداری این مرد این است که گزارشی از اوضاع عمومی اقلیم فارس و به طور کلی ولایات جنوبی ایران، با مدد مأموران و خفیه‌نویسانی که در خدمت دارد تهیه کند و هر هفته یک‌بار، یا هر ماهی یک‌بار، این گزارش را به سفارت انگلیس بفرستد … .[۲]


آن‌چه در پی آورده می‌شود اطلاعاتی است که از این منابع و سایر مدارکی که در جای خود خواهد آمد استخراج شده و به هم پیوستن آن‌ها به ایجاد تصوری درباره‌ی شیراز در اواخر سده‌ی سیزدهم هجری قمری و بررسی بناها و بافت شهری این دوره کمک می‌کند. این تحقیق بخشی از مطالعات میدانی است که جهت تهیه‌ی پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد خود انجام داده‌ام و از آن‌جایی که نحوه‌ی تنظیم و نتایج حاصل از آن‌ها کم‌و‌بیش تازگی دارد امیدوارم در تحقیق‌هایی با موضوعی مشابه به کارآید.[۳]

محلات شیراز

میرزا حسن فسائی تعداد محلات شیراز را یازده و فرصت‌الدوله ده ذکر می‌کند. محلات نامبرده در دو کتاب با یکدیگر مطابقت دارند با این تفاوت که فرصت‌الدوله محله‌ی کلیمیها را به حساب نیاورده است. نام و مشخصات این محلات را در جدول ۲ می‌توان مشاهده کرد. بنا به روایت فارس‌نامه‌ی ناصری، کریمخان زند حصار شیراز را کوچک نموده، برخی محلات را از ترکیب دو محله ایجاد می‌کند. محلات ترکیبی نیز در جدول ۲ دیده می‌شوند. مؤلف آثار العجم تنها از دو تن از کدخدایان محلات نام می‌برد که با قول فارس‌نامه‌ی ناصری مطابقت دارد. چنان‌که از شواهد برمی‌آید به نظر می‌رسد که منصب کدخدایی در برخی از این خانواده‌ها موروثی بوده باشد. در شیراز محلات به دو دسته‌ی حیدری‌خانه و نعمتی‌خانه تقسیم می‌شدند. میرزا حسن حسینی فسائی درباره‌ی آن چنین می‌نویسد:

از یازده محله شیراز غیر از محله‌ی کلیمی‌ها که خارج از جامعه‌ی مسلمانان شیراز هستند از زمان صفویه همانند دیگر شهرهای ایران پنج محله را حیدری‌خانه و پنج محله را نعمتی خانه محسوب ‌می‌داشتند. پادشاهان صفویه برای اختلاف انداختن بین اهل هر محل دستور داده بودند که تمام شهرها حتی قصبات و دهات را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرده، نیمه‌ی شرقی، خود را از پیروان سلطان حیدر جد سلاطین صفویه بدانند و مردم نیمه‌ی غربی، خود را از پیروان شاه‌ نعمت‌الله ولی که پیر طریقت نعمت‌اللهی است محسوب دارند و این دو دسته با هم رقابت ورزند و در جنگ و نزاع میان آن‌ها هرکس کشته شود خونش هدر باشد. پنج محله حیدری‌خانه عبارت بود از محله‌ی اسحق بیگ، محله‌ی‌ بازار مرغ و محله‌ی بالاکفت و محله‌ی درب شاهزاده و محله‌ی میدان شاه و پنج محله‌ی نعمتی‌خانه شامل محلات درب مسجد، سرباغ، سردزک و سنگ سیاه و لب آب می‌شد. این رسم از زمان صفویه تا اواسط دوره‌ی قاجار همچنان برقرار بود و هرسال میان مردم حیدری‌خانه و نعمتی‌خانه چند بار جنگ و نزاع می‌شد وچند نفر کشته و عده‌ای ناقص‌الخلقه (!) می‌شدند.[۴]

سپس می‌گوید که نزدیک به چهل سال است که این رسم از میان برداشته شده است. با توجه به تاریخ نگارش فارس‌نامه، این رسم قاعدتاً باید تا سال هزار دویست و شصت و اند قمری برقرار بوده باشد. حدود محلات و نحوه‌ی تقسیم آنها به حیدری‌خانه و نعمتی‌خانه در شکل شماره‌ی ۱ نشان داده شده است.

02

شکل ۱- محلات شیراز و تفکیک آنها به حیدری‌خانه و نعمتی‌خانه (مأخذ نقشه‌ی مبنای محدوده‌ی محلات: سازمان میراث فرهنگی استان فارس)

جمعیت شیراز

بنا به فارس‌نامه‌ی ناصری در سال ۱۳۰۱ هـ‌.ق. (مطابق با ۱۲۶۲ شمسی) تعداد خانه‌ها و نفوس در شیراز به طور رسمی سرشماری شده است: «خانه‌های یازده محله‌ی شیراز که در سال ۱۳۰۱ به شماره درآمد ۶۳۲۷ بود و شماره‌ی مردمان یازده محله ۲۵۲۸۴ نفر مرد و ۲۸۳۲۳ نفر زن و دختر بود.»[۵] خوشبختانه میرزا حسن فسایی تعداد خانه‌ها و افراد را به تفکیک محله جداگانه ثبت کرده است. این مقادیر در جدول ۳ آورده شده است. اگر فرض کنیم که محدوده‌های شکل ۱ کم‌و‌بیش صحت دارند و به محدوده‌های دوران قاجار نزدیک‌اند، می‌توانیم سرانه و تراکم  و مساحت متوسط خانه‌های هر محله را محاسبه کنیم. همچنین می‌توانیم متوسط تعداد افرادی را که در هر خانه زندگی می‌کرده‌اند برای محلات مختلف به دست آوریم. (نمودارهای ۱ تا ۶). باید توجه داشت که در محاسبه‌ی تراکم و سرانه،‌ مساحت کوچه‌ها و فضاهای عمومی از مساحت محلات کسر نشده است. از آن‌جایی که فسائی برخلاف فرصت‌الدوله هنرمندان شیراز را به تفکیک محلات نام برده، با تقسیم تعداد هنرمندان به جمعیت هر محله می‌توانیم درصد هنرمندان را نیز در هر محله بررسی کنیم. (نمودار ۷) در بررسی نام هنرمندان دیده می‌شود که برخی از آن‌ها متعلق به یک فامیل هستند. این نشان از آن دارد که مهارت‌های هنری در خانواده‌ها از پدر به پسر منتقل می‌شده‌ است. (در این مورد می‌توان به فامیل انجوی، از جمله میرزا کوچک و شش فرزند وی اشاره کرد که همگی شاعر و خطاط بوده‌اند.)

نقشه‌ی شیراز در دوره‌ی قاجاریه

دو دهه پیش از نگارش وقایع‌اتفاقیه، در سال ۱۸۵۰ میلادی معادل با ۱۲۶۷ هجری که معادل با نخستین سال‌های حکومت ناصرالدین‌شاه قاجار نیز هست، سروان پرسکوریاکف، از سپاه نقشه‌برداری روس، تحت سرپرستی سرهنگ چریکف، نقشه‌ی شهر شیراز را در مقیاس یک اینچ انگلیسی (۲.۵۴ سانتی‌متر) به ۱۰۰ ساژین (۲۱۳.۴ متر) ترسیم می‌کند (مقیاس ۱:۱۰۰) که اندازه‌ی آن ۱۰۲ در ۹۲ سانتی‌متر و به زبان روسی است.[۶] این نقشه که صورت اصلاح شده و خواناتری از آن در اینجا ارائه می‌گردد قدیمی‌ترین نقشه‌ی مهندسی است که از شیراز و حومه‌ی آن در اختیار داریم. (شکل ۲)

دروازه‌های شیراز در دوره‌ی قاجاریه

نویسنده‌ی‌ آثار العجم تعداد دروازه‌های شیراز را شش می‌داند که با دروازه‌های نقشه‌ی چریکف مطابقت دارد:

۱- دروازه‌ی اصفهان (استخر)؛ ۲- باغشاه؛ ۳- کازرون؛ ۴- شاهداعی؛ ۵- قصابخانه؛ ۶- سعدی. کرامت‌الله افسر در تاریخ بافت قدیمی شیراز می‌نویسد: «عده‌ی دروازه‌ها در همان شش دروازه‌ی دوره‌ی‌ کریمخان ثابت ماند، اما چون حصار شهر با خشت و چینه درست شده بود بر اثر عبور و مرور مردم از محل دروازه‌های قدیم که راه را به خارج شهر کوتاهتر می‌کرد در این حصار سست بنیاد دوره‌ی قاجاریه رخنه‌هایی به وجود آمده که به اصطلاح محلی آنها را «کَل» می‌گفتند. بنابراین علاوه بر شش دروازه‌ی اصلی چهار کل، درجای دروازه‌های قدیمی به وجود آمده بود که در واقع مانند دوره‌ی‌ پیش از زندیه عده‌ی آنها به ده دروازه می‌رسید.»[۷] این چهار کَل عبارت‌اند از: کل مشیر در محل دروازه‌ی بیضاء قدیم؛ کل شاهزاده قاسم؛ کل شیخ ابوذرعه (دروازه‌ی دولت قدیم) و کل تیموری (بین دروازه‌ی سعدی و دروازه‌ی اصفهان). محل این کل‌ها و دروازه‌ها در شکل شماره‌ی یک نشان داده شده است.

زلزله‌های شیراز در سده‌ی سیزدهم هجری

به هنگام بررسی بناهای پیش از قاجار در شیراز باید در نظر داشت که بیشتر آنها تجدید عمارت شده‌اند. زلزله‌های مهیب سالهای ۱۲۳۹ و ۱۲۶۹ هجری قمری دوبار بناهای این شهر را در سطح گسترده‌ای تخریب کرده‌اند. نویسنده‌ی تذکره‌ی‌ دلگشا زلزله‌ی سال ۱۲۳۹ را که خود شاهد بوده‌ است چنین توصیف می‌کند:

شیراز که در آراستگی، عروس شهرها و در طراوت و صفا غیرت جنت‌المأوی بود تل خاکی است. گنبد بقاع که از غایت ارتفاع آفتاب جهانتاب هر روز در نیم‌روز خود را در زیر سایه‌ی آن کشیدی به یک دفعه تمام چنان بر زمین خورد که زمین را شکافته در اعماق خاک فرورفت و اثری از آنها به هیچ وجه آشکار نیست. آن عمارات عالی و بناهای متعالی چون بقعه‌ی میراحمد و میرمحمد بنی موسی الکاظم و سید علاءالدین حسین و شاه میرعلی حمزه […] و مسجد وکیل و عمارات رفیعه که بعضی از آنها در مقدمه‌ی کتاب فی‌الجمله ذکر آن رفت تو گوئی همیشه ویران بوده و با خاک راه یکسان. عمارات اعیان منزل جغدان شد و قصور عدیم‌القصور بی‌نشان. ایاوین باآئین که بهشت برین بر آن ثناخوانی بود چون گور غریب و عیب حبیب بلااثر ماند.[۸]

در جدول شماره‌ی ۴ زلزله‌های شیراز و اثرهای آنها در قرن سیزدهم هجری با توجه به منابع گوناگون درج شده است. همچنین در یک مورد بارش باران سیل‌آسا نیز به خرابی شمار عظیمی از خانه‌ها انجامیده است که در این جدول ذکر گردیده است.

در اینجا مایلم به دو نکته‌ی کوچک و متفرقه اشاره کنم که برای کسانی که درباره‌ی بافت قدیمی شیراز تحقیق می‌کنند خالی از جذابیت نخواهد بود:

سنگفرش خیابان‌های شیراز

در سال ۱۲۹۹ میرزا فتحعلیخان صاحبدیوان دستور می‌دهد تمام کوچه‌های ده محله‌ی شیراز را از سنگ و گچ فرش کنند و بازار مسگران را با طاق‌های آجر بپوشانند.[۹] نویسنده‌ی وقایع اتفاقیه به اقدام مشابهی به تاریخ جمادی‌الاول همین سال اشاره دارد:

دیگر آنکه جناب صاحبدیوان سیاهه‌ی اسامی خانه‌های شهر شیراز را از کدخدایان خواسته‌اند، خیال دارند از روی آن سیاهه تقسیم‌نامه نوشته شود که کوچه‌های شهر را بسپارند و همیشه تمیز نگاه دارند و نیز خیال دارند در بازار هرجا که سقفش طاق‌زده نیست طاق بزنند، هرکس که چیزی دارد از خود بسازد والا حکومت کمک کرده طاق زده شود.[۱۰]


وضع نابسامان کوچه‌های شیراز را در پیش از این تاریخ از توصیف محمد جعفر خورموجی در آثار جعفری می‌توان دریافت: «[شیراز] اهالی اسواقش عیاش و فحاش، معابر و شوارعش کثیف و چرکین و دکاکین و اسواقش با زینت و رنگین.»[۱۱]

رواج سقف شیروانی در شیراز

در فارسنامه‌ی ناصری اشاره‌ی جالبی هست مبنی بر این‌که در چه تاریخی در شیراز کاربرد سقف شیروانی رواج می‌یابد. گویا میرزا علیمحمد خان قوام‌الملک (قوام‌الملک دوم) نخستین کسی است که در تاریخ ۱۲۹۹ هـ .ق. در خانه‌ی خود سقف شیروانی به کار می‌برد:

در سال ۱۲۹۹ جناب میرزا علیمحمد خان قوام‌الملک شیرازی بر پشت‌بام منزل خود مانند فرنگستان تخته‌ی آهن انداخته است و جناب میرزا احمدخان مؤید‌الملک شیرازی بر پشت‌بام یک منزل و مقرب‌الخاقان حاجی میرزا آقاخان وکیل‌الملک شیرازی بر پشت‌بام یک منزل خود نیز تخته‌ی آهن انداخته‌اند و امید از رعیت‌پروری پادشاه جمجاه اسلام‌پناه ناصرالدین شاه‌ ادام‌الله بقاه چنان است که به اندک زمان پشت‌بام عموم خانهای شیراز تخته‌آهن‌اندود گردد.[۱۲]


قبله‌ی متداول در شیراز

شکل ۳- نمودار قبله‌های چند بنای دوران قاجار شیراز: ۱- حسینیه‌ی قوام؛ ۲- حسینیه‌ی مشیر؛ ۳- مسجد مشیر؛ ۴- عدد میرزا عبدالغفار اصفهانی؛ ۵- مسجد نصیراالملک؛ ۶- قبله به شیوه‌ی ترسیمی فارسنامه‌ی ناصری؛ ۷- قبله‌ی شیراز

شکل ۴- طریقه‌ی یافتن شمال به کمک دایره‌ی‌ هندیه

در شکل ۳، قبله‌ی چند بنای دوره‌ی قاجاری در شیراز دیده می‌شود. برای آنکه بدانیم خطای موجود در تعیین قبله‌ی مسجد معتبری همچون مسجد نصیرالملک را باید به چه عاملی نسبت بدهیم لازم است ببینیم که معماران شیرازی دوره‌ی قاجار قبله را به چه ترتیبی تعیین می‌کرده‌اند. خوشبختانه فارسنامه‌ی ناصری در این زمینه توضیحی دارد.نخست به کمک «دایره‌ی هندیه» جهت شمال را مشخص می‌ساخته‌اند. برای این منظور، ابتدا با ریختن جیوه یا آب بر روی یک سطح آن را تراز می‌کرده‌اند به طوری که مایع به هیچ سمتی روانه نشود. سپس دو دایره بر این سطح رسم می‌کرده‌اند و مخروطی را بر دایره‌ی کوچکتر قرار می‌داده‌اند. برای امتحان اینکه آیا مخروط بر سطح عمود است یا نه، سه یال مخروط را اندازه می‌گرفته‌اند. در صورتی که با هم برابر باشند مخروط بر سطح عمود است. ارتفاع مخروط را یک چهارم قطر دایره‌ی بزرگ در نظر می‌گرفته‌اند.(شکل ۴) به این مخروط شاخص یا مقیاس ظل گفته می‌شده است. دایره را نیز «دایره‌ی هندیه» می‌گفته‌اند چرا که ابداع آن را به حکمای هند نسبت می‌داده‌اند. هنگامی که پیش از ظهر سایه‌ی مخروط به دایره می‌رسیده است محل تلاقی را نشان می‌کرده‌اند (الف). هنگامی که بعد از ظهر بار دیگر سایه‌ی مخروط دایره را قطع می‌کرده‌ است آن را نیز علامت می‌گذاشته‌اند. (ب) هنگامی که نقطه‌ی میان کمان الف-ب (نقطه‌ی پ) را به مرکز دایره وصل کنیم خطی به دست می‌آید که در جهت شمال است و آن را نصف‌النهار می‌گفته‌اند.[۱۳]

برای تعیین جهت قبله به طریقه‌ی زیر عمل می‌کرده‌اند:

[... شیراز] عرض آن از خط استوا بیست و نه درجه و سی‌ و شش دقیقه و طول آن از گری‌نیچ پنجاه و دو درجه و چهل و سه دقیقه و چون زیادتی عرض شیراز بر عرض مکه معظمه هشت درجه است پس از نقطه‌ی مغرب دایره‌ی هندیه به جانب جنوب هشت درجه را شمرده به هرجا که رسد نشان گذاریم و از نقطه‌ی مشرق این دایره به جانب جنوب همان شماره به هرجا که رسد نشان گذاریم پس نشان مغربی را به نشان مشرقی به خط راستی وصل کنیم و چون زیادتی طول شیراز بر طول مکه‌ی معظمه دوازده درجه و بیست و هشت دقیقه است پس از جانب جنوب به جانب مغرب دوازده درجه و بیست و هشت دقیقه شمرده نشان کنیم و این دو نشان را به خطی راست وصل کنیم و خط مشرقی و مغربی خط جنوبی و شمالی را در یک نقطه تقاطع کند پس از مرکز دایره‌ی هندیه خطی راست به موضع تقاطع کشیده تا به کناره‌ی دایره منتهی گردد و این خط سمت مکه‌ی معظمه باشد.[۱۴]

شکل ۵- طریقه‌ی تعیین قبله به شیوه‌ی فارسنامه‌ی ناصری

این شیوه که در شکل ۵ نشان داده شده است به خودی خود عیبی ندارد چرا که اگر با در دست داشتن مقادیر صحیح طول و عرض‌های جغرافیایی شیراز و مکه، قبله را بدین شیوه ترسیم کنیم دقت خوبی خواهد داشت. (شکل ۳) اما اعدادی که فارسنامه از قول میرزا عبدالغفار اصفهانی، معلم و استاد ریاضی مدرسه‌ی دارالفنون تهران قدیم،  برای طول و عرض شیراز و مکه ذکر کرده و برای ترسیم قبله به کار برده است با مقادیر واقعی مطابقت ندارد. (جدول ۵) همچنین فسایی عدد دیگری را از قول کتاب جام جم برای طول جغرافیایی شیراز ذکر می‌کند که آن نیز با میزان واقعی فاصله دارد.[۱۵] چنانکه در شکل ۳ و جدول ۶ دیده می‌شود محمد حسن معمار، طراح مسجد نصیرالملک و عمارت باغ ارم، عدد میرزا عبدالغفار را در مسجد نصیرالملک به خوبی پیاده کرده است و اگر خطایی در میان است گناه از معمار این بنا نیست. این اختلاف در محاسبه را باید به هنگام بررسی سایر بناهای دوره‌ی قاجاریه در شیراز نیز مد نظر قرار داد.

یادداشت‌ها

۱. از دیگر کتاب‌هایی که دربار‌ه‌ی شیراز نوشته شده تذکره‌ی دلگشا است که به سال ۱۲۳۷ هـ‌.ق. توسط حاجی اکبر نواب شیرازی متخلص به «بسمل» (۱۲۶۳-۱۱۸۷ هـ‌ .ق.) نوشته شده است و از دوره‌ی مورد نظر در این‌جا دور است.

۲. علی‌اکبر سعیدی سیرجانی (۱۳۷۶) وقایع اتفاقیه. تهران: نشر پیکان. ص شش (مقدمه).

۳. عنوان پایان‌نامه «تحلیل زیبایی‌شناختی سه بنای دوره‌ی قاجاریه در شیراز (مسجد مشیر، حسینیه‌ی قوام، مسجد نصیرالملک)» بود که جهت ارائه به دانشکده‌ی هنر و معماری دانشگاه شیراز در سال تحصیلی ۱۳۸۳ تهیه شد. استادان راهنمای این پایان‌نامه دکتر معماریان و دکتر فلاح بوده‌اند و مشاوره‌ی آن را نیز آیدین آغداشلو بزرگوارانه پذیرفت. از همگی ایشان سپاس‌گزارم.

۴. حاج میرزا حسن فسائی. فارسنامه‌ی ناصری. ج ۲. ص ۲۳.

۵. همان، ص ۲۲.

۶. جمشید صداقت کیش (۱۳۸۲). کهن‌ترین تصاویر فارس. شیراز: انتشارات تخت‌جمشید. ص ۱۲۶. این منبع نقشه را از کتاب زیر نقل کرده است:

محمد مهریار و دیگران. (۱۳۷۸) اسناد تصویری شهرهای ایرانی دوره‌ی قاجار. تهران: انتشارات شهید بهشتی و سازمان میراث فرهنگی کشور.

۷. کرامت‌الله افسر (۱۳۵۲). تاریخ بافت قدیمی شیراز. تهران: سلسله انتشارات انجمن آثار ملی. ص ۲۷۴.

۸. همان، ص ۲۳۱.

۹. فسائی، همان، ص ۳۴۶.

۱۰. سعیدی سیرجانی، همان، ص ۱۵۴.

۱۱. حاجی محمد جعفر حسینی خورموجی. (۱۳۸۰) آثار جعفری، پیرامون تاریخ و جغرافیای فارس. تصحیح دکتر احمد شعبانی. شیراز: بنیاد فارس‌شناسی. ص ۲۱ و ۲۲.

۱۲. فسائی، همان، ص ۲۲. از آقای مهندس حمید رضا چمن که نخستین‌بار به وجود چنین نکته‌ای اشاره کردند و در طول تحقیق‌ام نیز از یاوری‌هایشان برخوردار بوده‌ام سپاس‌گزارم.

۱۳. همان، ص ۱۱.

۱۴. همان، ص ۱۲.

۱۵. همان،‌ ص ۲۲.

معماری, مقالات شهرسازی