۰۷ آبان ۱۳۹۱
این چیدمان متن که تایپوگرافی آن با رضا عابدینی بود و ایدهی نمایشگاه، انتخاب متنها و جعبههای نمایش با من به عنوان بخشی از «مینیموزه»ای به نمایش درآمد که توسط جیمز هانگ و آنسلم فرانکه نمایشگاهگردانی شده بود و «دیوی که تاریخ است» نام داشت. این چیدمان مقالهای را مصور میساخت که پیشتر در دانشگاه گلداسمیتس لندن ارائه کرده بودم. دوسالانهی تایپه از چند مینی موزه ساخته شده بود و عنوان کلیاش «مرگ و زندگی روایت» بود. دوسالانه ۸ مهرماه ۱۳۹۱ افتتاح شد و تا ۲۴ دیماه ادامه مییافت.

۰۵ اسفند ۱۳۸۹

این سیگارها حاوی جملاتی از صفحات ابتدایی نمایشنامهی «فاوست» گوته هستند؛ جایی که فاوست از افسردگی ناشی از فرهیختگی خود سخن میگوید. هر سیگار جملهی متفاوتی را در بردارد. به نظرم آمد کشیدن این سیگارها به حس فاوستی این جملات نزدیک است.
این یکی از آثاری است که نهایتاً نامشان را گذاشتم: «دستگاههای خوانش متن» و در نمایشگاهی انفرادی در گالری آو به نام «چیدمان متن» که در سال ۱۳۸۶ از ۱۳ تا ۱۹ مهرماه برگزار شد ارائه کردم. نمایشگاه هر روز تغییر میکرد و بیننده میبایست چندبار در طول هفته به نمایشگاه سربزند تا تمامی ماجرا را دیده باشد. کلیت نمایشگاه بیرون کشیدن متن از قالب چاپیاش بود و انواع و اقسام ارتباطاتی که متن میتواند با سایر حواس برقرار کند.
۰۵ اسفند ۱۳۸۹

این قرصها بخشی از پروژهی «دستگاههای خواندن»اند و در گالری آو در مهرماه ۱۳۸۶ در نمایشگاهی تحت عنوان «چیدمان متن» ارائه شدند. هر صفحه از این قرصها بخشی از اسطورهی گیلگمش را ارائه میکند که از شادی زیستن سخن میگوید.
۰۵ اسفند ۱۳۸۹
فضایی خصوصی برای شعر خواندن به اندازهی یک نفر. درون چادر متنی از رنه شار نوشته شده است که با این جملات پایان میپذیرد: «پناهگاه پاکی وجود ندارد.»
۰۵ اسفند ۱۳۸۹

این عکس یکی از آثاری است که نهایتاً نامشان را گذاشتم: «دستگاههای خوانش متن» و در نمایشگاهی انفرادی در گالری آو به نام «چیدمان متن» که در سال ۱۳۸۶ از ۱۳ تا ۱۹ مهرماه برگزار شد ارائه کردم. نمایشگاه هر روز تغییر میکرد و بیننده میبایست چندبار در طول هفته به نمایشگاه سربزند تا تمامی ماجرا را دیده باشد. کلیت نمایشگاه بیرون کشیدن متن از قالب چاپیاش بود و انواع و اقسام ارتباطاتی که متن میتواند با سایر حواس برقرار کند.
درون این کپسول جملاتی از اسطورهی گیلگمش نوشته شده است؛ بخشی که از شادی زیستن سخن میگوید. این جملات در معدهی خورندهشان گشوده خواهند شد همچنان که جملات کتاب مدتها بعد از مطالعه در ذهن خواننده!
۰۵ اسفند ۱۳۸۹

این عکس یکی از آثاری است که نهایتاً نامشان را گذاشتم: «دستگاههای خوانش متن» و در نمایشگاهی انفرادی در گالری آو به نام «چیدمان متن» که در سال ۱۳۸۶ از ۱۳ تا ۱۹ مهرماه برگزار شد ارائه کردم. نمایشگاه هر روز تغییر میکرد و بیننده میبایست چندبار در طول هفته به نمایشگاه سربزند تا تمامی ماجرا را دیده باشد. کلیت نمایشگاه بیرون کشیدن متن از قالب چاپیاش بود و انواع و اقسام ارتباطاتی که متن میتواند با سایر حواس برقرار کند.
این دستگاه کلمات متن را یکبهیک به خواننده میدهد و کنجکاوی و تمرکز بر متن را تشدید میکند. در زیر صفحهی لغزان، پاراگرافی از اسطورهی گیلگمش آمده که شادی زیستن را وصف میکند.
۰۵ اسفند ۱۳۸۹

این عکس یکی از آثاری است که نهایتاً نامشان را گذاشتم: «دستگاههای خوانش متن» و در نمایشگاهی انفرادی در گالری آو به نام «چیدمان متن» که در سال ۱۳۸۶ از ۱۳ تا ۱۹ مهرماه برگزار شد ارائه کردم. نمایشگاه هر روز تغییر میکرد و بیننده میبایست چندبار در طول هفته به نمایشگاه سربزند تا تمامی ماجرا را دیده باشد. کلیت نمایشگاه بیرون کشیدن متن از قالب چاپیاش بود و انواع و اقسام ارتباطاتی که متن میتواند با سایر حواس برقرار کند. این دستگاه که در کنار متنی از کانت در «نقد قوهی داوری»اش قرار گرفته بود قرار بود تجسم تمایزی باشد که کانت میان مفاهیم برقرار میکند و نمیگذارد دو مفهوم همپوشانی داشته باشند.
۰۵ اسفند ۱۳۸۹

این عکس یکی از آثاری است که نهایتاً نامشان را گذاشتم: «دستگاههای خوانش متن» و در نمایشگاهی انفرادی در گالری آو به نام «چیدمان متن» که در سال ۱۳۸۶ از ۱۳ تا ۱۹ مهرماه برگزار شد ارائه کردم. نمایشگاه هر روز تغییر میکرد و بیننده میبایست چندبار در طول هفته به نمایشگاه سربزند تا تمامی ماجرا را دیده باشد. کلیت نمایشگاه بیرون کشیدن متن از قالب چاپیاش بود و انواع و اقسام ارتباطاتی که متن میتواند با سایر حواس برقرار کند.
در این دستگاه شعر «سولو برای دو صدا» از اکتاویو پاز دو بار ارائه شده بود. در مربع بالا، شعر به کلمات سفید و سیاه و خاکستری (مثبت، منفی، خنثی) تجزیه شده بود و دوصدایی بودن متن را تحلیل میکرد. در مربع دوم، کلماتی که در مربع اول سفید درج شده بود گرم میشدند و بازدیدکننده میتوانست این آنالیز را در زیر سرانگشتاناش احساس کند.