کتیبهنگاری در دوران قاجار
منتشر شده در مجلهی «هنرهای زیبا»، شمارهی ۲۲، تابستان ۱۳۸۴، صص ۹۲-۸۳. صورت مفصلتر این مقاله به صورت فصلی از این کتاب در آمریکا چاپ شده است.
نسخهی پیدیاف مقاله را از اینجا بگیرید.
بازگشت به صفحهی اصلی
منتشر شده در مجلهی «هنرهای زیبا»، شمارهی ۲۲، تابستان ۱۳۸۴، صص ۹۲-۸۳. صورت مفصلتر این مقاله به صورت فصلی از این کتاب در آمریکا چاپ شده است.
نسخهی پیدیاف مقاله را از اینجا بگیرید.
منتشر شده در: مجلهی معمار، شمارهی ۳۰، فروردین ۱۳۸۵.
ارائه شده در: مؤسسهی مطالعات ایرانی آکادمی علوم اتریش، وین، اتریش، ۱۶ خرداد ۱۳۸۸.
با آنکه دربارهی فرآیند طراحی بناهای سنتی کم میدانیم اما اسنادی در این زمینه وجود دارند. گلرو نجیب اوغلو، استاد هنر و معماری اسلامی در دانشگاه هاروارد، در کتاب «هندسه و تزیین در معماری اسلامی»[۱] طوماری را به چاپ رساند که به استناد او حاوی نقشههای یک معمار ایرانی در اواخر قرن نهم یا اوایل قرن دهم هجری است و در موزهی توپقاپی استانبول نگهداری میشود. ادامهی مطلب ›
باوند بهپور[۲] / مرضیه سیامک[۳]
ارائه شده در همایش ملی معماری فضاهای کتابخانهای، چهارم و پنجم آذر ۱۳۸۸، اصفهان، منتشر شده در: فصلنامهی کتابداری و اطلاعرسانی ۶۱، بهار ۱۳۹۲، ص ۱۶۷. پیدیاف مقاله را میتوانید از اینجا بگیرید.
چکیده
این مقاله به نقد چهگونگی طراحی مسیرهای حرکتی کاربران در کتابخانه ملی ایران میپردازد و نشان میدهد سازماندهی فضاهای معماری در یک کتابخانه، چه طور میتواند بر سهولت دسترسی به فضاهای مختلف و زمان صرف شده برای دسترسی به آنها مؤثر باشد. ادامهی مطلب ›
(با ارادت به هوسرل و اندکی بیاعتنایی به هیدگر)
جملهی آغازین این است که «معماری مشکل دارد.» از اینجا شروع خواهیم کرد. گمان میکنم همهی کسانی که معماری برایشان اهمیت دارد این را دست کم در اعماق ناآگاه ذهن خود قبول داشته باشند. کافی است گزافهها را فراموش کنیم و فقط برای لحظهای گوشهایمان را بگیریم و چشمان را باز کنیم. یعنی به شیوهی پدیدارشناسانه با «آنچه هست» روبرو شویم.
یادداشت: نوشتهی زیر در شمارهی ۲۲ مجلهی معمار پاییز ۱۳۸۲ (صص ۶۲-۶۷) به چاپ رسید. این نوشته بیشتر به قصد مطرح کردن و مستند ساختن کلیسایی در شیراز نوشته شده بود که کسی نمیتوانست درون آن را ببیند اما ضمناً سعی میکرد نتیجهگیری تئوریک کند. بعداً که از فرنگ برگشتم به این نتیجه رسیدم که نتیجهگیریام خام بوده است و دیگر با پیشنهاد خودم درباب زیباییشناسی ایرانی موافق نبودم و اساساً به تفکیک صورت و محتوا اعتقادی نداشتم اما نپذیرفتند که پاسخی در پاسخ به خودم بنویسم. گاهی مخاطب است که تصمیم میگیرد چه چیزی را بشنود. با اینحال، هنوز میپندارم صورت مسئلهی خوبی را مطرح میکند و ضمناً همین تغییر موضع، نشان میدهد که در یک دورهای دغدغههای گفتمان هنری در ایران چه بوده و چه اصراری بر ملیگرایی فرهنگی ذهن همه را مشغول کرده بود.